مثل ان است که شاهرگ احساسم را زده باشی بند نمی اید دوست داشتنت... |
کسی که نشسته همیشه خسته نیست شاید جایی برای رفتن ندارد |
خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است پیدا نکنم همدل دلها همه از سنگ است گویا که در این وادی از عشق نشانی نیست گرهست یکی عاشق آلوده به صدرنگ است. |
خوشتر از قالی کرمان غزلی ساخته ام، نخ به نخ زیر قدم های تو انداخته ام، من همان قالی پاخورده ی خاک آلودم، که دلم را به تمنای دلت باخته ام. |