مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب
فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب
مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
.
.
.
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر
شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم . . .
.
.
.
یا رسول الله
با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم
اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد . . .
.
.
.
فقدان رسولان، پشت اهالی ایمان را می شکند و عشق را داغدار میکند
رحلت رسول اعظم اسلام تسلیت باد . . .
.
.
.
روز عزاى رحمه للعالمین است
آغاز غربت امیرالمومنین است
در مرگ پیغمبر بودن خون قلب الش
بانگ اذان دیگر نیاید از بلاش
.
.
.
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیدهای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
.
.
.
آرزوی زینبه با هزار غم و محن
که تو روز تشییع بشه بدن امام حسن
ای خدا تو مدینه غصه بی اندازه شد
بین اشک و آه بدن تشییع جنازه شد